مادر عالم

حاج منصور در شب لیله الرغائب

 اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب لیله رغائب (93)را بخوانید:

باران نبارد چشم سوغاتی ندارد

لال است آن کس که مناجاتی ندارد

زندانی است آن کس که ملاقاتی ندارد

هرکس رفیقش شد مکافاتی ندارد

با من همان لطفی که قبلا داشتی کن

دست رفاقت میدهم پس آشتی کن

عصیان هر آنچه کاشته بودم درو کرد

باران غفلت گندمم را رنگ جو کرد

جز تو به هرکس رو زدم خندید و هو کرد

زخم دلم را بی محلی تو نو کرد

حالاکه پیشت آمدم با سربه زیری

دست مرا حتما خودت باید بگیری

**********

دیدم در میخانه وا بود آمدم من

میخانه چون پر سرصدا بود آمدم من

ساقی علی مرتضی بود آمدم من

بیماربودم چون دوا بود آمدم من

نادعلی خواندم شکستم موج صف را

دیدم با چشمان خود ایوان نجف را

  • سید محسن موسوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی