خون دل خوردن
- يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ب.ظ
- ۰ نظر
خون دادن برای امام خمینی زیباست ، اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است. #شهید-سید-مرتضی-آوینی
خون دادن برای امام خمینی زیباست ، اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است. #شهید-سید-مرتضی-آوینی
علی شریعتی را بهتر بشناسید
برخی از اعتقادات شریعتی که در سخنرانی ها یا آثار وی آمده:
۱-پیامبر گفت هیچ کس را به اسلام نخواندم که در پذیرش درنگی کند جز ابوبکر که تردیدی نکرد (اسلام شناسی ص617)
۲-سال ششم با اسلام عمر بن خطاب و حمزه اسلام قوت گرفت (اسلام شناسی 144)
.....
۳-کارگردانان سیاست اسلامی غیر از علی بن ابی طالب و یارانش بر اساس آیه و
شاورهم فی الامر در سقیفه گرد آمدند تا سرنوشت معلوم را روشن سازند...
اسلام شناسی
۴-پیغمبر گفت آرام باش ابوبکر، سپس گفت این دربهایی را که به مسجد باز می شوند بنگرید، جز در خانه ابوبکر همه را ببندید
اسلام شناسی
۵-پیامبر گفت هیچ کس را به اسلام نخواندم که در پذیرش درنگی کند جز ابوبکر که تردیدی نکرد (اسلام شناسی ص617)
.......
۶-شریعتی خطاب به ویرژیل ایتالیایی صهیونیست میگوید:
ای که پیغمبر من، امام من، مقتدای من بودی (کویر ص114)
......
۷-شریعتی در جایی به بزرگ پرچمدار اسلام و تشیع علامه مجلسی اهانت کرده چنین مینویسد:
من گاندی آتش پرست را بیشتر لایق شیعه بودن میدانم تا آیت الله بهبهانی و بدتر از او علامه مجلسی را !!!
{با مخاطب های آشنا صفحه12 و صفحه13}
۸- ...ودر این صورت میبینم مومن همان کافر فاسد عیاش مادی خودپرست لذت جویی
است که فقط کلاه سرش رفته است نقد رافراموش میکند تاهمان رابه صورت نسیه
به دست آورد آنهم بایک ضریب احتمال یعنی به فرض که فردایی بوده وبهشتی
وبابت آن اعمال هم پاداش دادند تازه باید به ربش دراز این احمق خندید که ای
حیوان آخر اینهمه ریاضت وسختی وروزه وجهاد ومحرومیت ونفس کشی وچشم پوشی از
همه لذات وسر کوبی شهوت ودور ریختن شراب وشیرینی وآسایش در زندگی که اینکه
همان رابه دست آوری این اکل از قفا نیست. شریعتی. هبوط در کویر ص 620
................
۹- شریعتی درمورد ابوبکر مینویسد:
توحیدابوبکربینش حق بین وعلمی است،یک جهان بینی درست اعتقادی است!
(اسلام شناسی(مشهد)ص 154)
اماعباراتش درمورد اسلام امیرالمؤمنین علیه السلام گویای اینست که وی ازآغازعمر،موحد نبوده!
(اسلام شناسی چ طوس ص488)
۱۰-خاک کربلا هیچ فرقی با بقیه خاکها نمیکنه
تشیع علوی و تشیع صفوی ص102
۱۱-چادر امروز بندی بر پای زن تلقی میشود و روح قرن ما آن را برای زن زشت و حقارت آمیز میبیند.
اسلام شناسی چاپ طوس ص 508
۱۲-اما حسین علیه السلام(زبونم لال)مظهر شکست آدم است
و تعصبی بی حاصل به خرج میدهد.
حسین وارث آدم ص 47
۱۳-رد خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام در قصه حسن و محبوبیه ص7و8
آیا به نظر شما با این همه اعتقاد باطل، آیا خطاب واژه به چنین شخصی و
ترویج افکار باطل وی در جامعه به نام روشنفکری! معقول و مشروع است؟
آخرین دست نوشته شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364،ساعتی قبل از شهادت
چه کسی میتواند این معادله را حل کند؟؟
چه کسی میداند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن ، یعنی آتش ، یعنی گریز به هر جا ، به هر جا که اینجا نباشد ،
یعنی اضطراب که کودکم کجاست ؟ جوانم چه می کند ؟ دخترم چه شد ؟
به راستی ماکجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟
کدام دختردانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ،
از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟
آن مظاهرشرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند
و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسردانشجویی می داند هویزه کجاست ؟ چه کسی در هویزه جنگیده ؟
کشته شده ودر آنجا دفن گردیده ؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند:
"نبرد تن وتانک؟!" اصلا چه کسی می داند تانک چیست ؟
چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له میشود ؟
آیا میتوانید این مسئله را حل کنید ؟
گلوله ای ازلوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود
و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده و گذر می کند ،
حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است ؟ کدام گریبان پاره می شود ؟
کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟
و کدام کدام...؟ توانستید؟؟
اگر نمیتوانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین ،
ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می نماید را مورد اصابت موشک قرارمی دهد،
اگر ازمقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد ؟
چگونه بایداجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید ؟
چگونه بایدآنها را غسل داد ؟ چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه میتوانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم .
چگونه میتوانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟
کیف وکلاسورت را از چه پر می کنی؟
از خیال ،از کتاب ، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد ؟
کدام اضطراب جانت را می خورد ؟ دیر رسیدن به اتوبوس ، دیر رسیدن سر کلاس ، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک ، به ماشین ، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا ؟
"صفایی نداردارسطو شدن//خوشا پر کشیدن ، پرستو شدن"
آی پسرک دانشجو ، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است ؟
جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد به اشک نشانده اند ؟
و آنان رازنده به گور کردند ؟ هیچ می دانستی؟ حتما نه!...
هیچ آیاآنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می خورد ، به دنبال آب گشته ای؟
تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره ای نم یافتی
با امید های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!!
اما تو اگرقاسم نیستی ، اگرعلی اکبر نیستی ، اگر جعفر و عبدالله نیستی
،لااقل حرمله مباش !
که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد.
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد ....
یاران امام حسین(ع) اعتراف داشتند که اگر 70 بار کشته و زنده شوند باز هم برای شهادت در رکاب آن حضرت آماده اند. خیلیها طاقت یک سیلی خوردن، توهین و فحش شنیدن را هم ندارند و در مواجهه با کوچک ترین مشکلی معلوم نیست دیگر این راه را ادامه بدهند.
بهشت قرب...
وقتی که رأفت تو فراگیر می شود
آلوده در حریم تو تطهیر می شود
دیوانه می شود دل و زنجیر می شود
عمری به پای سفره نمک گیر می شود
افتاده باز مرغ دل من به دامتان
این ذره راه یافت به این بار عامتان
****
هر قامتی که قامت دلجو نمی شود
هر یوسفی که یوسف مه رو نمی شود
هر چهره ای که عکس هوالهو نمی شود
(هر پادشه که ضامن آهو نمی شود)
اینجا به روی بال ملک پا گذاشتیم
دل را در آستان شما جا گذاشتیم
****
دل را ز قید و بند غم آزاد می کنی؟
با یک اشاره ات دلم آباد می کنی؟
در گوشه دلم حرم ایجاد می کنی؟
من را دخیل پنجره فولاد می کنی؟
آقا! بهشت قرب تو را کم نمی دهم
پای ضریح را به دو عالم نمی دهم
****
مهمان آستان تو در شهر مشهدم
آقای من! اگر چه گنهکارم و بدم
اما بدون دعوتت اینجا نیامدم
حاشا به لطف و رأفت تو گر کنی ردم
از کوثر ولایت تو مست می شوم
پای ضریح ناز تو پابست می شوم
****
شمس الشموس! ضامن آهو! اباالحسن!
بر آستان لطف تو چشم امید من
یک بار هم کرم کن و من را صدا بزن
یادم بده در آتش عشق تو سوختن
این جذبه های شوق مرا تا کجا کشد؟
سلطان که دیده غیر تو ناز گدا کشد؟
****
آقای من 1 به غیر توأم کس حبیب نیست
بیمار عشق هستم و جز تو طبیب نیست
می خوانمت؛که غیر تو نعم المجیب نیست
گویند تو غریبی و گویم غریب نیست؛
غربت کجا و این حرم و بارگاه تو؟
این سیل زائران که همه خاک راه تو؟
****
آقا ! دوباره در حرم و آستانتان
مهلت نمی دهد به من این اشک بی امان
مرغ دلم ز مشهد آقای مهربان
پر زد دوباره سوی حرم های بی نشان
با پای دل؛ به چشم تر و سوز سینه ام
پای ضریح ناز تو،اما مدینه ام
****
مظلوم تر ز فاطمه! آقای بی حزم!
ای آستان رحمت و ای قبله کرم
آورده پیش تو کرم و لطف و جود،کم
من روضه خوان غربت و بی تابی توأم
گفتی غمی چو ماتم و سوز حسین نیست
روزی به روزگار چو روز حسین نیست(1)
****
در عرش و فرش زلزله و انقلاب شد
خنجر به دست آمد و در اضطراب شد
وارد به قتلگاه به هول و شتاب شد
(والشمر جالسٌٍ...) دل زینب کباب شد
با روضه های حضرت ارباب بی کفن
پای ضریح ناز توأم یا ابا الحسن!
****
(1): لا یوم کیومک یا ابا عبدالله....(امام حسن مجتبی علیه السلام)
محمد حسین تقوایی